۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

«با این فشارها و زندان کردن ها خسته نمی شویم و برای رسیدن به اهدافمان تلاش می کنیم»

گفتگو با صفورا الیاسی پیرامون محکومیت نوید خانجانی:


تحول سبز: نوید خانجانی از دانشجویان محروم از تحصیل ، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر و موسس جمعیت دفاع از حق تحصیل می باشد که در اسفندماه ۱۳۸۸ در منزل پدرش در اصفهان بازداشت شد.
وی ۲۵ روز نخست بازداشتش را در سلول انفرادی به سر برده بود. لازم به ذکر است این فعال حقوق بشر طی دوران بازداشت، برای انجام مصاحبه‌ی ویدیویی تحت فشار قرار داشته است. نوید خانجانی در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ با تودیع وثیقه ی ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد گردید.
از جمله اتهامات این دانشجوی محروم از تحصیل ، راه اندازی و عضویت در تشکیلات و گروه های چون کمیته پیگیری حق تحصیل و گزارشگران حقوق بشر بوده است. نوید خانجانی، در روز یکشنبه ۱۰ بهمن ماه ۱۳۸۹ از سوی شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباس، به تحمل ۱۲سال حبس تعزیری و ۴۰۰۰۰۰۰ ریال جریمه ی نقدی محکوم شد. وی پیشتر در حکمی که به وکیل وی ارائه شده بود، از کشور نیز ممنوع الخروج شده است. این حکم، به وکیل وی خانم شیما قوشه در طی چهار صفحه ابلاغ شده است. این حکم، بالاترین میزان محکومیت در بین فعالین حقوق بشر بوده است.
مصاحبه تحول سبز با صفورا الیاسی سخنگوی ” جمعیت دفاع از حق تحصیل ” پیرامون محکومیت نوید خانجانی را در ادامه بخوانید:
در روزهای گذشته خبری مبنی بر محکومیت نوید خانجانی به دوازده سال زندان و جریمه نقدی چهار میلیون ریال در رسانه ها منتشر شده است . علت بازداشت ، روند دادرسی و محکومیت نوید خانجانی به چه صورت بوده است ؟
نوید یازدهم اسفندماه ۱۳۸۸ در منزل پدرش در اصفهان بازداشت شد . این بازداشت همراه با تفتیش منزل و ضبط وسائل شخصی نوید همراه بود . پس از بازداشت نوید رابه بند « ۲ الف » سپاه در اوین انتقال دادند و در بیست و پنج روز اول بازداشت در انفرادی به سر می برد . در نهایت تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ با تودیع وثیقه ی ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد گردید . در روز یکشنبه ۱۰ بهمن ماه ۱۳۸۹ از سوی شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباس، به ۱۲سال حبس تعزیری و ۴۰۰۰۰۰۰ ریال جریمه ی نقدی محکوم شد.
آیا درخواست تجدید نظر صورت گرفته است ؟
هنوز در مهلت قانونی برای ارائه لایحه تجدید نظر قرار دارند اما حتما جهت تجدید نظر اقدام می کنند .
وضعیت روحی نوید خانجانی و خانواده اش این روزها چگونه است ؟
نوید بسیار مقاوم است و اصلا معتقد نیست کار خلافی انجام داده و به راهی که رفته ایمان دارد . خانواده اش هم از نوید حمایت می کنند و معتقدند فعالیتهای فرزندشان مغایرتی با قانون ندارد . در واقع نوید به دلیل ایمان به فعالیتهایش برای دانشجویان محروم از تحصیل روحیه خود را حفظ کرده و اینقدر که من و دیگردوستان نوید را متاثر کرد خودش را تحت تاثیر قرار نداد .
از فعالیتهای نوید خانجانی بگویید و اینکه چطور این فعالیتها حکمی دوازده ساله را در پی داشته است ؟
نوید فعال حقوق بشر و حقوق اقلیت‌ها درایران و از پایه گذاران کمیته حق تحصیل در مجموعه فعالان حقوق بشر ایران و مؤسس جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی است. او که خودش هم از دانشجویان محروم از تحصیل است در سال‌های اخیر فعالیت‌های چشمگیری را در زمینه حق تحصیل انجام داده است. به علت پی‌گیری قانونی پرونده‌های محرومیت از تحصیل دانشجویان بهایی، بارها تهدید شده بود. نوید همچنان عضو شورای مرکزی کمیته گزارشگران حقوق بشر بوده است. اینکه این فعالیتها چرا چنین برخورد شدیدی از طرف دستگاه قضایی را به دنبال داشته برای خود من هم به عنوان یکی از اعضای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی مورد سوال است . مگر ما چه خواسته ایم . ما فقط از حق خودمان و دوستان دیگرمان که به دلایل غیر منطقی از تحصیل محروم شده بودند دفاع کردیم و خواهان حقوق اجتماعی مان شدیم . ما نه دشمنی با نظام ایجاد کردیم و نه سیاسی بودیم و نه وابستگی به گروه یا جناح سیاسی داخلی یا خارجی داشته ایم . یک گروه صرفا حقوق بشری که می گفت همه حق دارند تحصیل کنند .
اصولا دلیل محرومیت از تحصیل دانشجویان در ایران چه چیزهایی است ؟
برخی فکر می کنند که فقط بهاییان از حق تحصیل محروم می شوند اما هر گونه فعالیتی که از طرف نظام به عنوان خطر تلقی شود منجر به محرومیت از تحصیل می شود . به اعتقاد من بچه هایی که قدرت مدیریت جمع را دارند و از طرفی به نقد دانشگاه یا جامعه می پردازند بیشترین قربانبان محرویت از تحصیل هستند . دانشجویانی که از تحصیل محروم می شوند شورش نکرده اند، دانشگاه را به آشوب نکشیده اند، دست به اسلحه نبرده اند. این دانشجویان فقط احساس مسولیت دارند و نمی توانند نسبت به اطرافشان بی تفاوت باشند .
جالب است که یکی از اهدافی که در سیستم آموزشی باید دنبال شود مسولیت پذیر کردن افراد است. منتها انتظار عملی اینست که دانشجو فردا در محیط کارش مسوول باشد اما در زمان دانشجویی بی تفاوت به همه آنچه در اطرافش رخ می دهد . مگر می شود یک نفر در محل کار مسوول باشد در زندگی خانوادگی نباشد. در روابط اجتماعی مسوول باشد اما در روابط خانوادگی نباشد . یک فرد مسول همیشه و همه جا مسول است. این هزینه ای است که دانشجویان ما در ایران پرداخت می کنند. چرا یک بار یک نفر به آنچه دانشجو می گوید گوش نکرد . اگر ما اشتباه می کنیم چرا با گفتگو ما را قانع نمی کنند و به برخوردهای شدید قضایی و محرومیت از تحصیل متوسل می شوند. به طور مثال در دانشگاه زنجان تعدادی از دانشجویان به رفتارهای غیر اخلاقی یکی از مسولین اعتراض نشان دادند، به جای اینکه به رفتار مسول خاطی رسیدگی شود تمام آن داشجویان دچار محرومیت از تحصیل می شوند .
آیا به عنوان یک فعال دانشجویی فکر می کنید این محدودیتها و فشارها چقدر در متوقف کردن فعالیتهای دانشجویی و حقوق بشری تاثیر دارد ؟
ببینید مساله اینجاست که روند محدود کردن فعالان اجتماعی و سیاسی در ایران و پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری بسیار برنامه ریزی شده است . اگر دقت کنید متوجه می شوید افراد اثرگذار در هر طیف احکام بسیار سنگینی دریافت کرده اند و از طرفی اگر افرادی در دو گروه یا جریان همزمان فعال بوده اند هم بیشترین فشارها و احکام را متوجه شده اند . مثلا اگر کسی فعال حقوق بشر بوده و روزنامه نگار هم بوده، یا مثلا عضو جبهه مشارکت بوده و فعال زنان هم بوده . علت اینست که می خواهند کل جریانها را به انزوا بکشانند و نقاط طلاقی این گروهها را هم با زندان کزدن محدود کنند . این یک برنامه ریزی دقیق برای ایجاد خفقان اجتماعی است . اما یک چیزی نادیده گرفته شده و اینست که ما نسلی هستیم که خفقانها و زندانها و اعدامهای اوایل انقلاب در ذهن و خاطره مان مانده است حتی اگر کودک بوده ایم در لابلای خاطرات کودکی مان رد پای فشارها و خفقان آن موقع وجود دارد . پس با این فشارها و زندان کردن ها خسته نمی شویم و برای رسیدن به اهدافمان تلاش می کنیم .
و کلام آخر ؟
نا گفته من اینست که چرا رسانه های منتقد حکومت هم در مقابل انتشار اخبار برخی از زندانیان مقاومت می کنند . چرا رسانه هایی که خود را رسانه حامی جنبش سبز می دانند هم نگاهی خودی و ناخودی دارند . مگر روز اول گفته نشد که این یک جنبش مردمی است و متعلق به گروه خاصی نیست . چرا صدور حکم سنگین دوازده ساله نوید خانجانی در خیلی از سایتها منتشر نمی شود و بعد دانشجوی دیگری که دو ترم تعلیق گرفته اخبارش در همه سایتها منتشر می شود . چرا دید ما به همه یکسان نیست، چرا ما نگاهمان به همه انسانی نیست و اگر کسی به هر شکلی در اقلیت است ما او را از خودمان جدا می دانیم . چرا روی این اقلیت بودن ها تاکید می کنیم . چرا اینقدر اقلیت بودن را پسوند اسم انسانها می کنیم . اصطلاحاتی مثل دانشجوی بهایی ، فعال سیاسی کرد و از این دست فقط دوری ایجاد می کند. امیدوارم بتوانیم نگاهی انسانی به همه داشته باشیم و اگر خودمان را رسانه مستقل می دانیم و حامی جنبش سبز می دانیم واقعا تفاوتی بین زندانیان و افرادی که برای کشورمان هزینه می دهند نگذاریم ودر انتشار بی طرفانه اخبار تلاش کنیم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر