در حالیکه عبدالله مومنی به دلیل مشکلات جسمانی زیاد نیاز به انتقال به بیمارستان دارد تا تحت نظر پزشک متخصص قرار گیرد اما تاکنون با انتقال وی به بیمارستان موافقت نشده است. خانواده این معلم دربند بسیار نگران وضعیت سلامت او هستند.
فاطمه آدینه وند همسر مومنی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت همسرش به "جرس" می گوید: " در طول دو سه ماه اخیر همسرم دل دردهای شدیدی می گیرد و بدنش هم کهیر می زند چند بار به بهداری زندان منتقل شده اما فقط داروهای مسکن می دهند و بعد از مدتی دوباره این ناراحتی ها بر می گردد. من از مسئولین درخواست می کنم ایشان را اصلا تحت الحفظ به بیمارستان منتقل کنند تا متخصص ایشان را معاینه کند و علت این مشکلات و ناراحتی هایش تشخیص داده شود تا وضعیت حادتری پیدا نکند. واقعا مشکل جسمانی شدیدی دارد و باید سریع تحت درمان قرار بگیرد."
اکثر زندانیان سیاسی در حالیکه در حال گذراندن احکام ناعادلانه و غیرقانونی خود هستند بدلیل شرایط نامناسب زندان و عدم امکانات غذایی و بهداشتی مناسب به مشکلات جسمانی متعددی مبتلا شده اند که باید سریعا تحت رسیدگی پزشکی در خارج از زندان قرار گیرند. متاسفانه به دلیل بی توجهی به عمد یا غیر عمد مسئولین، شاهد از دست دادن عزیزانی بودیم که با اندک رسیدگی پزشکی به موقع می شد از فاجعه مرگ آنها جلوگیری کرد. در کنار دردی که این زندانیان بیمار تحمل می کنند، خانواده های نگران آنان هستند که هر روز با پرونده پزشکی عزیزان خود به مسئولین قضایی مراجعه می کنند اما کوچکترین واکنشی از سوی مسئولین نشان داده نمی شود، حتی به کوچکترین مسائل انسانی و اخلاقی نیز پایبند نیستند.
همسر مومنی با اشاره به پیگیری های خود ادامه می دهد: " دوباره چهارشنبه نامه نوشتم و به دادستانی تحویل دادم، انشالله که موافقت کنند و بگذارند جهت درمان به مرخصی استعلاجی بیاید. دندانهایش هم خراب شده است و لثه هایش عفونت کرده و امیدوارم مسئولین صدای ما را بشنوند و با مرخصی استعلاجی همسرم موافقت کنند."
عبدالله مومنی سی خردادماه 88 پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروندان آزاد (حامیان مهدی کروبی، از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت شد و در دادگاه های نمایشی به تحمل چهار سال و یازده ماه حبس محکوم شد.
همسر سخنگوی سازمان دانش آموحتگان ادوار تحکیم وحدت خاطر نشان می کند: "چند وقت پیش هم در ملاقات کابینی زمان ملاقات را پنج دقیقه کم کردند و یک جر و بحثی پیش آمد. خوب پنج دقیقه هم برای ما که کل هفته هم را نمی بینیم خیلی است. ما تقریبا ازعید پارسال تا عید فطر امسال فقط دو بار ملاقات حضوری داشتیم الان هم که می بینم این حق را به ما نمی دهند اصلا درخواست ملاقات حضوری هم نمی دهم. خود آقای مومنی هم می گویند شما درخواست ملاقات به این آقایان ندهید چون به ما نمی دهند! در طول هفته که از او بی خبر هستیم و در بعضی از روزهای ملاقات، متوجه می شوم که روحیه کسلی دارد. خب شرایط زندان است آن هم با این مشکلات متعدد واقعا ناراحت کننده است.الان نزدیک به دو سال است که به مرخصی نیامده اند."
وی می افزاید: "بچه هایم هم خیلی از این وضعیت ناراحت هستند و خسته شده اند. بچه هایم دوست دارند پدرشان را ببینند و هر ماه بعد از کلی معطلی فقط بیست دقیقه از پشت شیشه می توانند او را ببینند. هر دو هم محصل هستند و نمی توانند هر هفته برای دیدن پدرشان بیایند. اینقدر به آنها فشار آمده که اصلا دیدن محیط زندان برایشان عذاب آور شده و نمی خواهند به آنجا بروند. همیشه با خودم می گویم انشالله که دل اینها به رحم بیاید و حداقل یک مرخصی بدهند تا این بچه ها مدتی با پدرشان بگذرانند اما باز می گویم از اینها نباید انتظار داشت."
مومنی در تابستان 89 نیز نامه ای سرگشاده خطاب به علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نوشت. او در آن نامه به شرح شکنجه های بازجویانش در دوران انفرادی پرداخت ، شکنجه هایی چون فرو بردن سر در کاسه توالت تا شکنجه های جسمی وروحی و رها کردن او در سلول انفرادی به مدت طولانی. اما به جای رسیدگی و بررسی این نامه همانند نامه های دیگر زندانیان احضار شد و دوباره تفهیم اتهام شد.
همچنین پس از انتشار بیانیه سی و نه زندانی سیاسی زندان اوین در خصوص رفع حصر رهبران جنبش سبز و دعوت به فعالیت گروه های سیاسی در جهت تحریم فعال انتخابات آتی، امضا کنندگان این بیانیه جهت باز پس گیری امضا هایشان از سوی بازجویان خود تحت فشار قرار گرفته، و برای بازپرسی به دادسرای شهید قدوسی مستقر در زندان اوین منتقل شده اند.
خانم آدینه وند در این خصوص بیان می کند: "چند نفر از زندانیان را از جمله آقای بهمن امویی را بازجویی کردند اما تا روز دوشنبه که آقای مومنی را دیدم از ایشان بازجویی نکرده بودند و نمی دانم از روز دوشنبه تا الان تحت بازجویی قرار گرفته یا نه؟"
همسر عبدالله مومنی در پایان می گوید: "از مسئولین باز درخواست می کنم یا مرخصی استعلاجی به همسرم بدهند یا حتی تحت الحفظ به بیمارستان منتقلش کنند تا تحت درمان قرار گیرد و وضعیتش از این بدتر نشود که دیگر قابل جبران نباشد. و این امیدواری را دارم که انشالله موافقت خواهند کرد."
مژگان مدرس علوم، جرس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر