٣۵ تن از فعالین دانشجویی داخل کشور به مناسبت سالگرد تولد ضیا نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل دربند، پیامی خطاب به وی صادر کردند.
اسامی امضا کنندگان:ابوالفضل حاجیزادگان
ارسلان ابدی
اسماعیل سلمانپور
اشکان ذهابیان
امین احمدیان
امین نظری
پیمان عارف
جلیل رضائی
حسام سلامت
حسین قابل
حنیف یزدانی
درسا سبحانی
رضا عرب
سامان صفرزایی
سعید یعقوبینژاد
سیاوش حاتم
سیاوش رضائیان
سیاوش سلیمینژاد
شیوا نظرآهاری
عابد توانچه
علیاصغر آینهوند
علی صابری
علی عزیزی
کاوه رضائی
محسن برزگر
محسن شالباف
محسن صنعتیپور
محمد اسماعیلزاده
محمد علمی
مرتضی سمیاری
مریم شفیعیپور
معین اسلامیجم
میلاد حسینی کشتان
میلاد فدائی اصل
ناصر پویافر
به گزارش دانشجونیوز، در بخشی از این پیام آمده است: "بعد از این شب، سحری دوباره برمیخیزد، گیرم تا بهار فصلی باقی! چه باک که روشنی خورشید نوبلوغ، خود عریانگر دروغها و تزویرهاست. گرچه سوز زمستانی روزگار ،چشمانش را در اشک شوق آزادی و درد "انسان" غرقه ساخته، اما آفتاب به مساوی میان دستان ما قسمت خواهد شد، حتی روزی که دیگر نباشیم."
متن کامل این پیام در ادامه آمده است:
ضیا جان
یلدایی دیگر و سپیدهدمی دمادم. بیست و هشتمین شب بلند زندگیات را در دورترین و غریبترین آشناییهایت فتح میکنی. غرق در آرزو و امید از برای احقاق حق تحصیل، عصیان روزنههای کوچک نور و تمنای خلاء پوسیدهی ظلمت و ظلم برای به آغوش کشیدن فاتح قطعی خود.
فتح جهل به دست انوار نحیف آگاهی که شاید نور کافی برای عرض اندام انسانیت فراهم شود. تا عشق را تاوان زندان نباشد، تعهد را تبعید و انسان بودن را شکنجه و تحقیر.. قلبهای تبدار ما در گوشه گوشهی وطن و در حصارهای هجو پستوی خاطر آزرده به یادت و به شوق آزادی میتپد.
آنجا، میان مرز زندگی انسانی و حیوانی شمع شادباشی برای زادروزت نیست! بر شعلهی دل بدم که گرمای وجودت بر وفور آزادگی عالمی کناره گرفته باشد. خاکهای تبرّک غریبانههایمان، پرپیمانه کند پیاله چشمان صاحبان قدرت را!
ضیای ما
برای تویی که در کشورت اسیر و غریب و در تبعیدی، کشوری که شرافت را در بیدادگاه به جرم چراغافروزی به محرومیت مادامالعمر از "تحصیل" محکوم میکنند. اینجا، در آزادترین کشور دنیا! ، دانشگاه کم شده است از وفور تو، مهدیهها، مجیدها، بهارهها، کوهیارها ، سعید ها ،علی اکبرها...
اما شب را نهایتیست! گرچه یلداترین باشد! روسیاهی میماند برای ظلمت...
بعد از این شب، سحری دوباره برمیخیزد، گیرم تا بهار فصلی باقی! چه باک که روشنی خورشید نوبلوغ، خود عریانگر دروغها و تزویرهاست. گرچه سوز زمستانی روزگار ،چشمانش را در اشک شوق آزادی و درد "انسان" غرقه ساخته، اما آفتاب به مساوی میان دستان ما قسمت خواهد شد، حتی روزی که دیگر نباشیم.
ضیا عزیز
به تنهاییهایت اخم کن، دیگر چیزی نمانده از زنگار آینه تاریخ ایرانمان، تا چشمها دوباره ببینند و گوشها دوباره بشنوند! نومید مردم را معادی مقدر نیست.
تمام طول و عرض و عمق تاریکی شبهای یلدا، دلتنگی، غربت، حسرت، بهت، خاموشی، این ظلمت سر به فلک کشیده، دیوارهای قطور فاصله میان دستان ما، تمام یادها و یادگاریهای گلگون... بیا برقصانیمشان ضیا
شب را نهایتیست
من از زبان صبح نمیگویم
خواب سپیده نیز نمیبینم
اما شب را نهایتی است
"میلادت مبارک"
اسامی امضا کنندگان:
ارسلان ابدی
اسماعیل سلمانپور
اشکان ذهابیان
امین احمدیان
امین نظری
پیمان عارف
جلیل رضائی
حسام سلامت
حسین قابل
حنیف یزدانی
درسا سبحانی
رضا عرب
سامان صفرزایی
سعید یعقوبینژاد
سیاوش حاتم
سیاوش رضائیان
سیاوش سلیمینژاد
شیوا نظرآهاری
عابد توانچه
علیاصغر آینهوند
علی صابری
علی عزیزی
کاوه رضائی
محسن برزگر
محسن شالباف
محسن صنعتیپور
محمد اسماعیلزاده
محمد علمی
مرتضی سمیاری
مریم شفیعیپور
معین اسلامیجم
میلاد حسینی کشتان
میلاد فدائی اصل
ناصر پویافر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر